کد مطلب:231150 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:232

امام رضا در مرو و مسأله ی ولایت عهدی
از آن پس امام رضا (ع) با همراهان به سوی «مرو» حركت كردند، تا این كه وارد مرو شدند، مأمون حضرت رضا (ع) را در خانه ی جداگانه ای وارد كرد، و بسیار به آن حضرت احترام نمود.

آن گاه شخصی را خدمت امام فرستاد من می خواهم از خلافت كنار روم و آن را به شما واگذار سازم.

امام شدیدا این پیشنهاد را رد كرد.

مأمون بار دیگر پیشنهاد كرد، ولی امام نپذیرفت، سرانجام مأمون گفت: اكنون كه خلافت را نمی پذیری، به ناچار باید ولیعهدی مرا بپذیری، حضرت به سختی از این كار خودداری می فرمود... سرانجام مأمون سخنی تهدیدآمیز به زبان آورد و گفت: «همانا عمر بن خطاب خلافت را به طور مشورت، میان شش نفر قرار داد كه یكی از آنان جد تو امیرمؤمنان علی (ع) بود و شرط كرد گردن آن كس را كه از آن شش نفر مخالفت كند بزنند، و شما به ناچار باید خواسته ی مرا بپذیری، من راهی



[ صفحه 117]



جز این ندارم».

آن گاه حضرت رضا (ع) فرمود: من ولیعهدی را می پذیرم به شرط آن كه:

لا آمر و لا انهی و لا افتی و لا اقضی و لا اولی و لا اعزل و لا اغیر شیئا مما هو قائم.

: «نه امری كنم و نه نهیی، نه فتوائی دهم و نه حكمی، و نه كسی را به كار گمارم و نه كسی را از كار بر كنار كنم، و هیچ چیز را كه پا بر جا است، دگرگون نسازم».

مأمون همه ی این شرائط را پذیرفت. [1] .

نتیجه این كه: در حقیقت امام هشتم (ع) ولایت عهدی را نپذیرفت، و تنها از روی ناچاری به نام آن بی آن كه در امور دخالت كند، اكتفا شد.


[1] ترجمه ي ارشاد مفيد ج 2 ص 251.